جدول جو
جدول جو

معنی پلک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

پلک زدن
وميضٌ
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
پلک زدن
Blink
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پلک زدن
cligner des yeux
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پلک زدن
পলক মারা
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
پلک زدن
پلک جھپکنا
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به اردو
پلک زدن
göz kırpmak
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پلک زدن
kutikisa macho
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پلک زدن
parpadear
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پلک زدن
blinzeln
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
پلک زدن
мигати
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پلک زدن
mrugać
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
پلک زدن
眨眼
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به چینی
پلک زدن
piscar
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پلک زدن
sbattere le palpebre
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پلک زدن
knipperen
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به هلندی
پلک زدن
мигать
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به روسی
پلک زدن
กระพริบตา
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
پلک زدن
berkedip
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پلک زدن
पलक झपकना
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به هندی
پلک زدن
למצמץ
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به عبری
پلک زدن
まばたきする
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پلک زدن
눈을 깜박이다
تصویری از پلک زدن
تصویر پلک زدن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلک زدن
تصویر کلک زدن
حیله کردن، فریب دادن، حقّه زدن، فریفتن، نارو زدن، خدعه کردن، مکر کردن، تنبل ساختن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، غدر کردن، چپ رفتن، دستان آوردن، سالوسی کردن، نیرنگ ساختن، تبندیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، کید آوردن، مکایدت کردن، پشت هم اندازی کردن، گربه شانه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پک زدن
تصویر پک زدن
دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لک زدن
تصویر لک زدن
لک برداشتن میوه یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
(فُ غَ دَ)
در تداول، گریه کردن شیرخوار بی حضور پرستار و مادر. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بَتَ)
تباهی کردن زن. تباه کاری کردن زن. نابسامانی کردن زن. کار نامشروع کردن زن. بکار نامشروع مرتکب بودن (بیشتر درزنان). عمل بد کردن زن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منحرف شدن زن و رفیق داشتن و فاسق گرفتن او. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده) ، حیله کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حقه زدن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پل زدن
تصویر پل زدن
بنا کردن پل پل بستن پل ساختن پل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
لک زدن میوه. لک برداشتن میوه بر اثر رسیدن و پخته شدن قسمتی از میوه برنگ دیگر درآمدن، یا لک زدن دل کسی برای چیزی. بشدت خواستار آن بودن سخت مشتاق آن بودن: دلم برایش لک میزند
فرهنگ لغت هوشیار
یک بار دود سیگار وغلیان و چپق وچیزی بدهان و گلو در کشیدن یک بار دود دادن سیگار و چپق و قلیان و غیره کشیدن دود کشیدن با نفس عمیق سیگار را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتک زدن
تصویر پتک زدن
پتکدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلک زدن
تصویر کلک زدن
تباهی کردن زن، حیله کردن، حقه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک زدن
تصویر لک زدن
((~. زَ دَ))
به سختی در آرزوی چیزی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پل زدن
تصویر پل زدن
Bridge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پل زدن
تصویر پل زدن
мостить
دیکشنری فارسی به روسی